جمعه فراموش نشدنی.....
خوبی دختر گلم ،امیدوارم که خوب خوب باشی من که زیاد خوب نیستم تقصیره خودته اینقدر توی این مدت مامی رو اذیت نکردی که من نفهمیدم درد چی هست! حالا که هفته های آخره اگه دردی هم باشه که نشونه اینه که به اومدنت نزدیک میشیم من همش استرس دارم که این درد واسه چیه ! جمعه یه روز به یاد ماندنی بود برای من وددی چون با تو گل دختر رفتیم عکس های دوران بارداری بگیریم که میدونم خاطراتش برای ما موندگاره..... و اون لحظه ها رو برای تو هم ثبت کردیم تا بعد از اومدنت بدونی چقدر مشتاق و منتظر بودیم.. ژوان جون: خانم عکاس وقتی کفش هاتو گذاشت رو شکمم تا باهاشون عکس بگیری اینقدر تکون خوردی که تعجب کرده بود میگفت فکر کرد...
نویسنده :
مامی
9:16